کسانی که نتوانسته اند با زنان جامعه معاشرت معروف داشته باشند و از عواطف آنان طرفی بسته و از احساسات و رقت قلب آنان مدد بگیرند، آنها زن را آزاده کرده و خود مسخر غرایز شده اند بدون این که مسخر عواطف بشوند. ولی اسلام، زن را آزاد کرده و جامعه را مسخر عواطف او کرده، لذا جامعه عاطفی بنا کرده، و رافت و رحمت در جامعه اسلام قرار داده است. این که دیده می شود در بعضی جوامع، هیچ عاطفه ای نیست و گاهی بیش از دویست و نود نفر بین آسمان و زمین به وسیله همین ابر قدرتهای غرب می سوزند و به دریا ریخته می شوند - در جریان هدف قرار دادن هواپیمای ایرانی توسط ناو آمریکایی - و یا دیده می شود مناطقی نظیر حلبچه و مانند آن را با بدترین وضع با بمب های شیمیایی مسموم می کنند و زن و مرد را یکجا از بین می برند، با این که ظاهراً طرفدار آزادی زن بوده و مدعی آن هستند که زن را به صحنه آورده اند، برای آن است که مسخر غریزه و طبیعت زن شده اند نه مسخر عاطفه او، یعنی آن هنر و فضیلت و جمالی که خدا به نام عاطفه، رحم و رقت، به زن داده از آن محرومند و آنچه را که خدا طبیعت زن داده آن را بر خود مسلط کرده اند.
آنچه را که ذات اقدس اله به فطرت و روح زن داده به عنوان یک فضیلت به او عطا کرده، ولی دنیای مادی، زن را در معرض نمایش غرایز آورده و بر درندگی جامعه افزوده است. روایتی که می فرماید:
«المراة عقرب » نهج البلاغه فیض الاسلام ، کلمات قصار 58
ناظر به چیزی است که جهان غرب به آن مبتلا شده، اما روایتی که امیرالمؤمنین - سلام الله علیه - به فرزندش می فرماید: «فان المراة ریحانة و لیست بقهرمانة » نهج البلاغه فیض الاسلام ، نامه 31
همان است که جامعه اسلامی به آن فضیلت، متکامل است. زن گرایی مثل آن است که انسان بخواهد از نیش عقرب بهره ای ببرد، شاید یک لذتی در نیش زدن او باشد، اما سم را هم به همراه دارد، دین می گوید: زن ریحان و گل است و شما مردها معطر باشید و این قدر با بوهای متعفن، شامه تان را بد عادت نکنید، زنها به عطر ریحان معطرند و به شما عاطفه می دهند، لذا در جنگهای اسلامی، خشونتی که در جنگهای غیر اسلامی هست، وجود ندارد و آن درنده خویی که دیگران دارند در میان مسلمین مشاهده نمی شود با این که مسلمین، زنها را به حجاب دعوت می کنند، اما از عاطفه زن به عنوان یک محور تربیتی استفاده می کنند. اسلام زن را در سایه حجاب و سایر فضایل به صحنه می آورد تا معلم عاطفه، رقت، درمان، لطف، صفا، وفا و مانند آن شود و دنیای کنونی، حجاب را از زن گرفته تا زن به عنوان لعبه به بازار بیاید و غریزه را تأمین کند. زن وقتی با سرمایه غریزه به جامعه آمد دیگر معلم عاطفه نیست، فرمان شهوت می دهد نه دستور گذشت، و شهوت جر کوری و کری چیزی به همراه ندارد، لذا اسلام اصرار داد که زن در جامعه بیاید ولی با حجاب بیاید، یعنی بیاید که درس عفت و عاطفه بدهد نه این که درس شهوت و غریزه بیاموزد.
کتاب زن در آینه جلال و جمال –تالیف آیه اله جوادی آملی –انتشارات اسراء